ماه شوم_قسمت هشت

عشق یک خون آشام

یک نفس خون آشام ....

سرم را برنگرداندم،پسری با موهای مشکی به طرف پدرم


آمد،دو نفر دیگر هم پشتش بود،پسری که به طرف پدرم آمده بود صورت سفیدی داشت چشمانش


هم مشکی بود مشکیه مشکی جوری که درونش غرق میشدی و پوذخندی بر روی لبانش جای گرفته


بود،پسر سمت راستیش چشمان ارغوانی رنگی داشت با موهای روشن بلند و آن یکی پسری


موهای مشکی داشت که نوک هایش سبز بود و چشمان سبز لجنی داشت،هر سه به هم شباهت های


زیادی داشتند،سرمرا برگرداندم آن ها با هر کس کاری داشته باشند با هم ندارند،پسر


گفت:پدرم گفت به پیشتان بیایم تا این غم بزرگ را بهتون تسلیت بگم که تنها یک مقصر


دارد.تمام نگاه ها به طرفم برگشت اخمی کردم و سرم را پایین انداختم،یک دفعه داد پدرم


مرا از این حالت در آورد:شما ها به چه جرئتی به همچین مکان مقدسی وارد شدید.پسر مو


بور عصببانی شد و داد زد:با همان اجازه ای که شما به منطقه ی ما آمدید....دست پسر


یخی به جلویش آمد و یک جورایی او را آرام کرد،این جا چه خبر بود آن ها از چه کسانی


حرف میزدند،و تمام این ماجرا به من چه ربطی داشت؟پدر فریاد زد:پدر جهنمیت باید


برگرده از همان جا که آمده و دنیا ما را بیشتر از این کثیف نکند.سورن از روی صندلی


برخاست و به طرف پدر رفت و به آرامش گفت:پدر..خواهش میکنم.ولی قبل از این حرف پسرک


مو مشکی منفجر شده بود چشمانش از مشکی در آمده بود و به قرمز روشن در آمده


بود،فریاد زد:چه جوری جرئت میکنید با پدر من این چوری حرف بزنی ؟نمیدونم چه


اتفاقی برایم افتاده بود ولی با خشم غیر توصیفی

 
گفتم:همون حقی که تو با پدرم این طوری صحبت میکنی!لبخندی بر روی لبانش ظاهر


شد:اوه کوچک ترین عضو خانواده ی گرگینه ها!شاید هم نه کوچک ترین عضو خانواده ی


پرواز!چشمانش درخشید!بدون توجه به حرف هایش گفتم:نه انگاه پدرت بهت یاد نده چه


جوری با یک خانم حرف بزنی داده؟نیشخندی زد و گفت:نه یاد نداده میشه تو به من یاد


بدی؟پوذخند زدم و گفتم:نوچ مسولیت سنگینیه من نمی تونم به یک مثل تو یاد بدهم.سرش


را پایین انداخت و گفت:مثل خانوادت پررو.به طرفش پریدم و گفتم:هی حرف دهت رو بفهم.و


آن موقه بود که یاد پای شکستم افتادم،دربغل شخصی افتادم که سرمایش قابل توصیف


نبود،من را محکم گرفت،سرم را از درون آغوشش بیرون آوردم و به چشمانش که دوباره


مشکی شده بود نگاه کردم.نچ نچی کرد و گفت:نه هنوز وقت مرگ نیست به تو نیاز داریم!

 

ادامه که حتما داره !منتظر باشید

 


نظرات شما عزیزان:

GOLD VAMPIRE
ساعت23:45---12 تير 1393
الان اين داستان خلاف خون آشاماست يا طرف خون آشاما؟؟؟؟؟
پاسخ:طرفشونه ولی ما فقط با خون آشام ها طرف نیستیم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: ماه شوم,
نوشته شده دریک شنبه 15 دی 1392ساعت 18:27توسطaytena|


آخرين مطالب

Design By : Rihanna